طابع. چاپچی. کارگر چاپخانه. آنکه مباشر کار چاپ و طبع میباشد. (ناظم الاطباء). متصدی عمل باسمه: صاحبجمع کتابخانه پنجاه تومان مواجب و از باسمه چی و زرکوب و کاغذگر و مقراض گر و مذهب، بلاتشخیص مبلغ، رسوم داشته. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 71). و رجوع به باسمه شود
طابع. چاپچی. کارگر چاپخانه. آنکه مباشر کار چاپ و طبع میباشد. (ناظم الاطباء). متصدی عمل باسمه: صاحبجمع کتابخانه پنجاه تومان مواجب و از باسمه چی و زرکوب و کاغذگر و مقراض گر و مذهب، بلاتشخیص مبلغ، رسوم داشته. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 71). و رجوع به باسمه شود
کسی که با ورق طلا و نقره نقش میکند. (ناظم الاطباء). آنکه باوراق طلا و نقره بقالب یا بقلم بر جامه نقش کند. (غیاث) (آنندراج). بسمه گر: دلم ماند از بسمه چی درشگفت ازو دیده ام نقش حیرت گرفت. وحید (از آنندراج). و رجوع به بسمه گر شود
کسی که با ورق طلا و نقره نقش میکند. (ناظم الاطباء). آنکه باوراق طلا و نقره بقالب یا بقلم بر جامه نقش کند. (غیاث) (آنندراج). بسمه گر: دلم ماند از بسمه چی درشگفت ازو دیده ام نقش حیرت گرفت. وحید (از آنندراج). و رجوع به بسمه گر شود